هیلداهیلدا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
همدم و هومنهمدم و هومن، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

هیلدا پرنسس کوچولوی ما

خرید عید با هیلدا جونم

عشقم این دومین عیدیه که پیشه مایی عزیزم پارسال خیلی خیلی کوچولو بودی مامان سمیه تو رو میذاشت خونه ما پیشه مامانی و بابا مجید باهم میرفتیم تند تند خرید میکردیم به قول خودش تا حالا هیچ وقت این جوری خرید نکرده بود اما امسال دیگه بزرگ شدی و راحت تونستیم خریدامونو بکنیم از اونجایی که ماشالا خیلی خوش اخلاقو ارومی صبح تا شبم تو پاساژا بچرخیم کاری نداری خدا روشکر دو سه هفته پیش شانزلیزه بودیم از صبح تا شب هیچ کاری نداشتی و فقط وقتی خوابت میومد میخوابیدی تازه همش خودت اینور اونور میرفتی بیشتر میری تو مغازه های لباس مردونه و  جاهایی هم که اهنگ گذاشته باشن کلی خوشحال و خندون میشی و همون وسط میرقصی ولی یکشنبه روز خرید لباس عید هیلدا...
23 اسفند 1391

لیانا جونم تولدت مبارک

امروز تولد یکی از عشقای کوچولوی منه وازون جایی که خیلی از ما دوره نمیتونیم بریم تولدش از تو  وبلاگمون بهش تبریک میگیم لیانا جونم عزیزم خوشگلم تولدت مبارک  پرنسس ایشالا 120 سالگیت نفس کوچولو مینا جون ایشالا عروسی لیانا جونم یه عالمه بوس تقدیم به لیانا جونم     ...
18 اسفند 1391

اولین برف بازی عشقم

دیروز تهران یه برف خیلی قشنگ اومد و همه رو سورپرایز کرد ماهم سریع دوویدیم تو خیابونو کلی برف بازیو عکس بازی کردیم این روزا کمتر میام وبلاگ هیلدا و کمتر مینویسم و کمتر به دوستامون سر میزنم اخه هم دم عید خرید عیدو یه خورده تمییز کاری بعدشم که امتحان فاینال داشتم و کلاسای دانشگام شروع شده ولی خب اینا که بهونس کلن حوصله نوشتن نداشتم یه دلیلشم هیلدا از بس شیطونی میکنه وقتی پیششم اصلا نمیتونم دوربین دست بگیرم جدیدا بیشتر عکساش با موبایل شده و یواشکی و یهویی چون اصلا نمیرسی بری دوربین بیاری تا بخوای عکس بگیری تازه هیلدا تا دوربین ببینه میپره بگیرش امروز فقط عکسای برف بازی دیروز رو که به لطف برف سرجات وایسادی و تونستیم عکس بگیریمو میذارم تا ...
18 اسفند 1391

12+1=13 ماهگیت مبارک

عزیزم 13 ماهگیت مبارک این روزا تقریبا میشه گفت هر شب خونه مایی و شیطونی میکنی و خیلی خیلی بلا شدی ولی اصلا نمیشه ازت عکس گرفت تا دوربین یا موبایل میبینی شیرجه میزنی روش این ماه خیلی ماه خوبی برای مامان سمیه نبود اول از همه تب کردناو کم حالیت برای دندونات و یه سرماخوردگی کوچولو که دکتر گفته بود حساسیته بعدش هم سرماخوردگی یا انفولانزای مامانی که هنوزم خوب خوب نشده الانم دو تا دندونای بالایی (سمت راست و چپ اون دندون وسطی هات )جوونه زدن هیلدا دقیقا 1 هفته بعد از تولدش راه افتاد اوایل اروم اروم و کوتاه ولی الان همش در جال راه رفتن و شیطونی کردن خیلی شیطونی مامان زهرا میگه به مامان سمیه رفتی چون سمیه بچگی خیلی شیطون بوده راستی امروز ب...
28 بهمن 1391
1